مدح و ولادت امام موسی کاظم علیهالسلام
حزن سنگین صفر یک لحظه خنثی می شود بـا قـدم هـای نـگـارم قـد غـم تـا مـی شـود قـد غـم هـا تا شد و تا سرزمین کـاظـمیـن مرغ دل پرواز کرد و عشق پیدا می شود بر لب شـیـخ الائـمـه غنچه لبخـنـد شـوق با نگـاهی سوی گـهـواره شکوفا می شود عشق را احساس و با احساسِ قلبم عشق کن زیر و رو کن خاک را کی مثل موسی میشود در تمام دوره ها حجت به دنیا لازم است اولین حجت پس از اتمام حجت کاظم است وارث بر حقِّ عـلمِ باقـری و صادقی ست بین شیخ عشق و سلطان بودن او منطقی ست عاشق دین خـدا از نسـل یاس و مرتضی عشق بازی از تبار ذوالفـقار عاشقی ست پنجمین پشتش گل یاس است نسل او به پنج میرسد با عطر نرگس شاید او هم رازقی ست کربلا کشتی آزادی و ساحل حـیـدر است کاظمین ما بین این کشتی و ساحل قایقی ست از علی بود و علی گفت و علی شد وارثش این علی خو، خود کلام الله ناب و ناطقی ست تکیه گاه حضرت موسی اگر در غم عصاست تکیه گاه و پشت هفتم رهبر عالم رضاست آمـدم از او بـگــویـم تــا رضـایـیــم کـنــد بـا نـگـاهـش مـرغ ایـوان طـلایـیـم کـنـد حضرت باب الحوائج بود و حاجت داشتم آمـدم از کــاظـمـیـنـش کـربـلایـیــم کـنـد چشمم ازغمهای مشک خشک صحرا خیس بود اشـک آوردم کـه جـایـش نـیـنـوائـیم کـند یاد زیـنب یـاد ویـران و مصیـبت می کنم تـا بــرای غـصـۀ عــمــه فــدایـیــم کـنـد اربـعـیـن می آید و ذکر لـبـم لبـیک حسین خواستم از او که وقف روضه خوانیم کند تا توسل بر دم موسی ابن جـعـفـر می کنم یـاد زنـدان غـم و هـجـران دلبـر می کـنم |